نوروز (سال نو)

نوروز ، روز امید

نوروز ، "روز جدید" ، سال نو ایرانی (به دلیل تفاوت تلفظ بین زبانهای مختلف و گویشهای مختلف -  نوروز / نوروز / نوروز / نوروز) در سنت ، فرهنگ و ذهنیت فارسی ، چهار هزار سال است که اکنون روز نوروز پیروزی زمستان بوده است و بیش از همه این زمستان می تواند نمادی باشد: پیروزی که هیچ شرایط تاریخی تاکنون نتوانسته در آن پنهان باشد. قلب ایرانیان.
نوروز سال نو فارسی است که در روز اول ماه فروردین سقوط می کند ، در تاریخ مطابق با 21 مارس تقویم مسیحی (این تاریخ به لطف معرفی سال جهش در تقویم خورشیدی فارسی ثابت است.) روز در نظر گرفته شده در غرب مانند آغاز بهار زیرا با اعتدال صعودی مشخص شده است.

افسانه نوروز

با تشکر از مطالعه سانسکریت و دانش عمیق در مورد فرهنگ ایران و هند از زمان خود ، بیرونی اطلاعات زیادی در مورد نوروز ارائه می دهد ، به ویژه در کتاب های اسار البقیه و القانون المسعودی (در اینجا ، به ویژه ، وی نوروز را از دیدگاه توضیح می دهد. تکنیک های محاسبه تقویم).
Da بیرونی ما می آموزیم که در نوروز روز مشخص می شود که فرشته پیروزی روح انسان را به ایجاد چیزهای جدید ترغیب می کند ، و به همین دلیل سالگرد بیانگر نعمت های بزرگی است: در این شب او به بیرونی می گوید به نقل از سید ابن فاضی از کوه دماوند، قله بسیار بلند که حاکم است تهرانجرقه ها آزاد می شوند ، و کسانی هستند که قسم می خورند که دیدند شعله ای از اوج یخچال بلند می شود.

به گفته دیگران ، در همین کتابها نیز ذکر شده است ، نوروز را باید به پادشاه جمشید ، پسر طهمورس متصل کرد ، که در همان روزی که او صعود تاج و تخت را بر عهده گرفت تا تقریباً بر تمام جهان حاکم باشد (در عصری قبل از امپراطوری پادشاهی مادهای باستانبرخی اصلاحات مذهبی را آغاز كرد: مردم با تمایل به این اصلاحات ، سالگرد آن روز را كه زندگی جامعه را تجدید كرده بود ، به یك عید ، عید نوروز تبدیل كردند.

این سالگرد نیز توسط پادشاهان باستان مشاهده شد و جشن ها بر اساس یک سلسله مراتب خاص سازماندهی شد: روز اول گفته شد متعلق به پادشاهان، دوم به ارistocrats، سوم به مقامات پادشاه، چهارم به خدمتکاران دادگاه، پنجم به ساکنان شهر و ششم به دهقانان.

با این حال، همانطور که بیرونوی یادآور می شود، در روز اول نوروز، با ساسانیان (سوم قرن هجدهم میلادی)، پادشاه مردم را فراخواند و آنها را به برادری دعوت کرد. دومین مسئله مربوط به مسائل روستایی بود. در روز سوم آن متعلق به روحانیت و سربازان، چهارم به خانواده سلطنتی، پنجم به بندگان پادشاه، که پس از آن رضایت و یا ارتقاء توسط رتبه، و ششم به سلطنت شخص.

سنت های دیگر عناصر بیشتری را به اعمال جمشید اضافه کرد، که نشان می دهد پادشاه بزرگ ارابه ای را که از آسمان عبور کرده بود ساخته بود. هنگامی که او از طریق دماوند به بابل سفر کرد، در ساحل دریای خزر، و همه مردم جمع شدند تا او را ببینند: NowRuz نیز جشن سالانه جشن این پاساژ خواهد بود.

و کسانی هستند که می گویند که در زیارت آسمانی خود، جمشید گاهی به سمت آذربایجان می رود، جایی که او متوقف شد، جای خود را بر روی تخت طلایی که مردم محلی بر روی شانه هایش قرار می دادند، به این ترتیب، روزنامه "روزنامۀ" با توجه به حضور جمشید، تاج و تخت قبل از خورشید درخشید.

شکل جمشید در بسیاری از افسانه های مربوط به NowRuz به نظر می رسد. Birouni به نقل از یک کشیش زرتشتی می گوید که نیشکر در ایران در روز نووروز کشف شده است، زمانی که جمشید کمی از سیب را که توسط ساقه آن ترشح می کند، طعم می دهد: شیرین آن را یافت و دستور داد آن را به شکر تبدیل کند. بنابراین شکر به یک کالای مبادله محبوب تبدیل شد و از آن زمان معمول است که شیرینی ها را بسته بندی کرده و آنها را برای سال نو ارائه دهیم.

مفهوم شیرینی نیز با اعتقاد عامه ارتباط دارد، اگر صبح از Nowrouz بیدار شوید، و در سکوت شما یک عسلی کمی با سه انگشت و یک شمع روشن می کنید، از بیماری ها محافظت خواهید شد.

بیروونی همچنین به ابن عباس اشاره می کند که یکی از سنت هایی را که نشان دهنده ادغام سنت ایرانی زرتشتی ایران با اسلام است، نشان می دهد: یک روز کسی به پیامبر (ص) یک کیک بر روی یک نان تسلیم داد و پیامبر (ص) توضیحات. او گفته شد امروز NowRuz بود. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خواسته است که چه نیروز است. او گفت که حزب بزرگ ایرانیان. "من می دانم که پیامبر (صلی الله علیه و آله) پاسخ داد که امروز ما را از لحظه ای که خداوند متعال" عسکرا "را مطرح کرد، به ما یادآوری می کند." اما آنچه Askareh است؟ "مهمانان او از او پرسیدند.
پیامبر (ص) توضیح داد که هنگامی که هزاران نفر از زمین خود را به خاطر ترس از مرگ ترک کردند و به بیابان رفته بودند؛ اما در آنجا خداوند دستور داد آنها را بمیرند و همه آنها فورا مردند. با این حال، بلافاصله، همهچیز، با کمال میل، ابرها را دستور داده بود تا آب را بر روی بدنشان ریخت، تا بتوانند به زندگی بازگردند و تمام این افراد احیا شد (احتمالا از این به بعد، سفارشت پاشش آب در روز سال نو را میگرفت).

پس از توضیح، پیامبر اسلام از میان همه کسانی که حضور داشتند، شیرین را تقسیم کرد (از این رو عادت به ارائه هدایا برای نوروز) و گفت: «من آرزو می کنم که هر روز نیروز باشد».

با توجه به ششمین امام شیعیان، جعفر بن محمد صدیق (ع)، روزی که خدا با مردم ایثار کرد که با او قول دادند که خدا را بیشتر از خدا نداشته باشد (یا پذیرفته شده است توحید) و به رسولان خود، در فرمان او و در امامان (شیعه) ایمان آوردند؛ این همان روزی بود که نوح پیامبر (ص) در نهایت به سراغ کوه ارسات پس از سیلاب جهانی رسید. و همچنین روزی که حضرت ابراهیم بتهای بت ها را نابود کرد.

امام جعفر (ع) داستان عسکرا را به یاد می آورد وقتی که می گوید معجزه ی قیام هزاران کودک اسرائیل تحت فرمان خدا، همانطور که در سوره «القرقاء»، آیه 243، قرآن کریم دقیقا در روز نوروز اتفاق افتاد: طاعون بسیاری در شهر سوریه کشته اند؛ زیرا خدا می خواست نافرمانی مردم را به رهبران مذهبی محلی مجازات کند؛ بعضی از دهها هزار شورشی پس از آن شهر را ترک کردند که باور داشتند که قادر به موفقیت با مخالفت با اراده الهی هستند. و در بیابان خداوند آنها را از همان طاعون که آنها فکر می کردند فرار می کردند، می میرند.

چند سال بعد حزقیال پیامبر، به دیدار اجساد خود با تاسف رفت، به خدا دعا کرد تا آنها را به زندگی بازگرداند، و در روز نووروز شنیده شد.

به گفته یکی دیگر از افسانه ها، پادشاه سلیمان، پسر دیوید، حلقه خود را از دست داده بود، و با آن نیز پادشاهی را از دست داد. اما در روز NowRuz او حلقه را پیدا کرد، و تمام پرندگان در اطراف او جمع شدند. سپس سلیمان دستور داد تا وی را به مقصد جدید منتقل کند. اما اوج او را متوقف کرد، به او بگوید که او در یک درخت در کنار جاده قرار داشت و روی آن تخم مرغ گذاشت: "لطفا، پادشاه افزود که نه لانه من نیست." و پادشاه، به منظور نابود کردن این لانه، راه خود را عوض کرد. برای تشکر از او، کوهنورد با آب نمک خود آب کشیده و به او یک ملخ داد و شاید شما نیز می توانید توضیح دهید تا عادت به سلیقه اسپری چند قطره آب و در کل توزیع هدایای کوچک در روز NowRuz.

برخی از محققان ایرانی معتقدند که روز غدیر خم، در سال دهم از هجری، زمانی که پیامبر (ص) پسرش علی (علیه السلام) را به عنوان جانشین خود منصوب کرد و او را به عنوان پیامبر به او معرفی کرد (در واقع او اولین امام بود از شیعیان) در روز نووروز، روز بیست و نهم از ماهی ها در یک سال کبیسه افتاد.

آنچه که NowRuz از مزدعمی به اسلام به عنوان میراث فرهنگی ویژه گذر کرد، شاهد سنتهایی است که بر اساس آن زرتشتیان با احتیاط به امام علی او قند را در میان همراهان خود توزیع کرد و عروق را در پرداخت مالیات که متعلق به پیروان زرتشت بود، پذیرفت.

در سنت ایرانی، اولین مرد و اولین پادشاه اسطوره ایران، Kiumars نامیده می شود، همانطور که در شعر فردوسی شاهنامه («پادشاهان پادشاهان») نشان داده شده است، که نشان می دهد نوروز به عنوان روز کیمارز است. در اسلام اسلامی، Kiumars بعدها با آدم (اولین پیامبران که به اسلام احترام می گذارند) و همچنین بر اساس اظهارات امام جعفر (ع) شناسایی شد. NowRuz روزی است که در آن آدم ایجاد شده است.

با توجه به ریشه های NowRuz، نظریه هایی نیز وجود دارد که متفاوت از آنهایی هستند که تا کنون (اگرچه نه در مقابل) نمایش داده شده است، که توسط متخصصین مختلف ایجاد شده است. به عنوان مثال، به گفته متخصص دانمارک دانمارک Kristiansen، این جشنواره میراثی از جشنواره Zadmuk بابلی باشد.

در میان افسانه های محبوب ترین، در حال حاضر بخشی از افسانه های فارسی، بازگشت "عمو جدید سال" است: هر سال، در اولین روز بهار، عمو جدید سال با کلاه احساس، پوشیدن خود را در یک روسری و سقوط شهرستان، تکیه بر چوب: آن را به هر خانه در ایران بازدید، آوردن سال جدید به همه مردم است. در دروازه شهر یکی از زیباترین باغهای ایران است که با گلها، مخصوصا گلهای رز که در اوایل بهار شکوفه می کنند، پوشیده شده است.

صاحب باغ یک پیرزن خوب است. او هرگز عموی سال جدید را ندیده است ، اما هر سال ، در اولین روز بهار ، با نگرانی در انتظار دیدار با او است: قبل از طلوع صبح بلند می شود و برای پذیرایی از او آماده می شود ، خانه را کاملا تمیز می کند ، یک فرش ابریشم پهن می کند در طبقه ایوان ، با دقت آبیاری گلها ، مخصوصاً گلهای رز ، مورد علاقه عمو سال نو. او مقداری غذای ماهی قرمز وارد آب خنک وان باغ می کند ، اطمینان حاصل می کند که چشمه در مرکز به وفور پاشیده می شود و در جلوی ورودی او یک حوضچه آب می گذارد که گلبرگهای گل رز در آن شناور هستند. بهترین لباس را بپوشید ، ابریشم ظریف دوزی شده ، یک شال به رنگ طلایی به موهای خود ببندید ، آتش را در شومینه روشن کنید ، میز را با "هفت گناه" در ایوان تنظیم کنید ، همچنین هفت صفحه کریستال پر از هفت صفحه مختلف را مرتب کنید انواع شیرینی ها ... درست مثل هر خانواده ایرانی در هر خانه ای در کشور.

وقتی همه چیز آماده است ، بانوی پیر روی فرش نشسته و با نگرانی در انتظار عمو سال نو است: او می داند هرکسی که با او ملاقات کند ، دوباره جوان خواهد بود ، دقیقاً مانند زمین هنگام رسیدن بهار. صبر کنید ... و در حالی که انتظار آرام آرام می خوابید.

هنگامی که عمو می رسد، خواب او را می بیند، و او دلش برای بیدار شدن از او ندارد: او زیبا ترین گل رز را انتخاب می کند و آن را در انگشتانش قرار می دهد؛ نیمی از سیب را در شکر نوشابه مزه کنید او یک نام تجاری را از شومینه می گیرد و لوله اش را روشن می کند. سپس او به شهر می رود، زیرا او باید از تمام خانه ها بازدید کند. فقط بعدا، خورشید زن پیر می شود.

او گل رز و نیم سیب را باقی می ماند و می داند که عمو سال نو نیز در سال جاری به تصویب رسیده است و امسال نیز او آن را ندیده است. "این اتفاق افتاد دوباره!" او گریه می کند. "حالا او باید سال دیگر صبر کند تا او را ببیند و دوباره جوان شود!" و شاید بهار آینده او موفق شود.

جشن های نوروزی

قبل از دوران ساسانی، روز اول و ششم فروردین (ترمودز و خرداد) جشن گرفته شد، اما در قرن سوم میلادی، روزهای میان دوره شروع به تعطیلات عمومی می شدند. با این حال، جشن ها همیشه در حدود یک هفته قبل از 21 مارس آغاز گردیدند، زیرا ایجاد جهان (شبیه آنچه در عهد عتیق نقل شده بود) در شش مرحله یا مراحل با ظهور انسان در روز ششم اتفاق افتاد، در ارتباط با اعتقادات بهار؛ که در آن روز اهمیت خاصی را به عنوان تظاهرات بالایی از قدرت و جلال خداوند به شمار آورد.

در تعریف شش مرحله خلقت (قحبان) هر یک از آنها نیز در یک زمان خاص سال مشخص شد: به عبارت دیگر سال خورشیدی به شش فصل تقسیم شد و در پایان هر یک از آنها پارس های قدیم جشن گرفتند یک مهمانی بزرگترین جشن برای نیوروز، زمانی که تکمیل خلقت جشن گرفته شد، به وضوح محفوظ بود، و اعتقاد بر این بود که روحهای زندگی روی زمین با روح آسمانی و روحهای عزیزان مرحوم ملاقات شده است.

در میان تظاهرات مردمی که این آماده و استقبال می شود، جشن های شاداب ترین سال، یکی از آن ها به نام حاجی فیروز است. گفته می شود که حاجی فیروز مردی است که لباس های قرمز را از خیابان به خیابان آواز می خواند و بازی می کند تا سال نو را تبریک بگوید و به جمع جمعیت رسیدن بهار اطلاع دهد. برای جبران خسارت برای او، خبرهای خوبی را به دست آورد، مردم غذا یا پولی به او دادند. بنابراین، در روزهای قبل از Now Ruz، هنوز در خیابان های شهرهای ایران و روستاها، حاجی فیروز فرود می آید، که در نقش کاپیتان ایتالیایی که در طول تعطیلات کریسمس در میان عابران پیاده می شود، مشابه است: لباس های رنگارنگ و کلاه چهره های سیاه و سفید از زغال چوب، دفا (تامبورینی شکل زاویه ای) را لرزاند، ستارگان باستانی را می خوانند و به هدایای کوچکی از پول پاسخ می دهند و برای سال جدید آنها را آرزو می کنند.

به همان اندازه برای مردم ایران عزیز جشن عید چشمه شنبه سوری است که شامگاه قبل از چهارشنبه آخر سال مراسم های باستانی فرقه آتش سوزی مزدائی را به یاد می آورد: وقتی عصر غروب می شود ، آتش سوزی ها و همه ، به ویژه جوانان روشن می شود. ایستادگی کردن از روی شعله های آتش در یک جهش و آواز خواندن: "Zardie man az to، Sorkhie to az man" ("زرد من به تو ، قرمز تو برای من") ، زیرا آتش عناصر منفی موجود در شخص "زرد" با دادن انرژی و سلامتی خود در ازای "قرمز" از بیماری و ضعف صحبت می کند.

همان شب، بچه ها و جوانان از خانه به خانه می روند، چهره ها و بدن هایشان را با ورق های پنهان می کنند تا به صورت غیرقابل شناختن و پایینی از کاسه های فلزی با قاشق ها نداشته باشند: آنها در مقابل هر درب ایستاده اند تا کسی که در خانه زندگی می کند ، به آنها شیرینی، آجیل یا دیگر هدایای کوچک بدهد، به طرز شگفت انگیزی تلاش می کند تا برگه ها را بیرون ببرند تا متوجه شوند چه کسی «مشکل ساز» است.

کسانی هستند که در همان ساعت به یاد Falgush میباشند، این است که سفارشی از انتظارات پنهانی دو نفر برای گپ زدن در میان خود وجود دارد: کلمات تلفظ شده توسط دو گذر و موافقت در عبور، جدا از بستر آنها، هستند سپس تفسیر کرد تا احتیاج به اخذ آن داشته باشد.

هفت گناه

توجه به قدرت نمادین اعداد در ریاست هفت سین منعکس شده است ("هفت" به معنی "هفت"، "گناه" نام نامه "s" در فارسی است)، که مشهورترین سنتهای سال نو ایرانی است، به شدت احترام در تمام خانه های ایرانی.

در هر خانواده شما یک میز یا یک قفسه را انتخاب کنید که در آن روتختی گسترش یابد؛ در این مورد هفت اشیاء که نام آن در زبان فارسی با حرف "s" شروع می شود و هر کدام از آنها به طرق مختلف نشان دهنده پیروزی خیر بر شیطان یا زندگی بیش از مرگ است، از صبغه ("گیاهان سبز" بذرهای بذر در یک ظرف) سیب (سیب)، سیر (آقا)، کیفیت خاصی از میوه خشک (سنجد)، سرکه (سرخ) به ادویه به نام somaq و مخلوطی از میکرو گندم و آرد (سامانو) یا در موارد دیگر گل نارسیوس (اسمبل) یا یک سکه (Sekkeh).

مسلمانان علاوه بر هفت فرقه، یک کپی از قرآن را به منظور ترویج برکت خداوند در سال جدید قرار می دهند. بسیاری از مردم نیز یک قاشق آب روی سفره قرار می دهند، یک علامت خلوص، یک نان، یک غذای اساسی زندگی، و حتی، میوه ها، خرما، انار، شمع، تخم مرغ، شاید رنگ، فکر می کنم رنگ های مختلف تخم مرغ نماد نژادهای مختلف انسان "همه" برابر در برابر خالق یا آینه برابرند.

در فرهنگ ایرانی، مانند بسیاری دیگر، شماره هفتم بسیار خوشایند است. علامه مجلسی در کتاب خود بهار النویر می نویسد: "آسمان ها از هفت لایه ساخته شده اند و زمین نیز است. و هفت فرشته نگهبان آنهاست و اگر در زمانیکه سال نو جایگزین قدیمی شما هفت آیه یا هفت سوره از قرآن بزرگ را که از الفبای عربی شروع می شوند، بخوانید، پس از همه بدبختی های زمین یا آسمان برای همه شما محافظت می شود سال شروع می شود ". پیش از این نیز فردوسی در شاهنامه نوشته بود که آسمانها و زمین "هر کدام از هفت لایه ساخته شده است"؛ و همچنین از "هفت عمل فوق العاده رستم"، که محبوب ترین میان قهرمانان سنت حماسی ایرانی است، نقل شده است.

اما در حال حاضر در اوستا از Zarathustra از شماره هفت، صحبت از یک نشانه مقدس بود. و از ریشه های همانند قدیم اعتقاد ایرانیان گذشته را برآورده می کند که بر اساس آن روح هر ایماندار یا ماهیت وجود آن بعد از لحظه مرگ زمین بر روی سقف خانه ای که زندگی اش را گذرانده بود او در آنجا برای هفت روز و هفت شب باقی مانده بود، سپس به قبر خود رفت و دوباره آنجا را تا شب 40 ثانيه ماند. بعد از آن او می تواند در نهایت به خانه بهشت ​​برسد (با این حال، مراسم خاکسپاری برای مرده ها در هفتم و چهلم روز گذراندن جشن گرفته می شود).

در متون دوران دور، "هفت داستان جهنم" اغلب ذکر شده است و اشاره به "پادشاه هفت زمین" ("هفت زمین" یا "هفت منطقه" نیز به متن مقدمه شاهنامه اشاره می کند).

در یکی از مشهورترین اسطوره شناسی داستان سینباد، بحث کردی، پادشاه هند و "هفت مدرسۀ آموخته شده" او بود که دقیقا در میان آن ها سندی ترین عاقلانه بود. همچنین یک روایت مربوط به پیامبر (ص) که به نقل از سعید بن عباده نقل شده است، می گوید: "روز جمعه هفت ویژگی است و انسان در روز جمعه ایجاد شده است."

در قرآن، شماره هفت در حداقل هفت سوره و آیه ذکر شده است؛ متن مقدس در موارد گوناگون "هفت روز"، "هفت راه"، "هفت دریا"، "هفت آسمان"، "هفت شب"، "هفت گاو نر" و "هفت گوش سبز گندم" صحبت می کنند.

در مورد شگفت انگیز ترین هفت گناه، صبغه، باید یادآوری شود که آماده سازی آن به یک سنت قدیمی تبدیل شده است. نسل بعد از نسل، خانواده های ایرانی، برای تهیه دوازده پایه کوچک خاکستری، ماه ها را در اطراف حیاط خزانه، هر یک از آنها را به انواع مختلف گیاهان بخصوص گندم، جو، برنج، لوبیا، لوبیا گسترده ، عدس، ارزن، نخود، کنجد و ذرت. در روز ششم فروردین (27 مارس)، تمام خانواده جمع شدند، جوانه ها، آواز خواندن و بازی کردن ابزار سنتی جشن گرفتند. ستون های خاک رس باید تا شانزدهم فروردین سالم باقی بمانند، در حالی که خانواده رشد هر گیاه را تأیید می کرد: دانه هایی که بیشترین جوانه را تولید می کردند برای کشت اصلی سال تازه شروع شده بود.

امروزه، مراقبت های ویژه ای برای تهیه شاخه ها صورت می گیرد، اگر چه این مراسم در حال حاضر فقط یک شخصیت نمادین را حفظ می کند. حداقل ده روز قبل از NowRuz مسئول میزبان برای تهیه تعدادی از دانه ها (مقدار به تعداد اعضای خانواده بستگی دارد)، برای فرموله کردن آرزو و آرزو برای سلامت و رفاه خوب، و در عین حال محل خود دانه در ظرف رس با آب پر شده است. هنگامی که آنها سفید می شوند، میزبان دانه ها را از آب جدا می کند و روی پارچه قرار می دهد؛ به محض اینکه ظاهر می شود، آنها را به یک سینی مس منتقل کنید و با یک دستمال مرطوب بپوشانید. هنگامی که نهال ها، اکنون سبز، به ارتفاع مشخصی می رسند، زن به طرز شگفت انگیزی آنها را با یک روبان قرمز متصل می کند: آنها بخشی از جدول هفت سین خواهند بود، تا روز هفتم پس از سال نو (Sizdeh-bedar)، تبدیل به زرد شود، که بالغ، گذاشته شود در یک جریان برای بازگشت به همراه با طبیعت.

هنگامی که ساعت نشان می دهد ورود روز جدید، اولین روز سال جدید، اعضای خانواده، اغلب در لباس های جدید، در اطراف جدول جمع آوری، در نزدیکی قفسه که در آن قرار هفت سین قرار می گیرد. هر کس حداقل یک دعا را می خواند، آنها یکدیگر را در آغوش می گیرند، هرچه سلامتی و رفاه یکدیگر را می خواهند، و در نهایت ناهار سال نو را می دهند (به عنوان غنی و غنی به عنوان "cenoni" غربی). ظرف معمولی سبزپیلو ماهی، برنج با سبزیجات با ماهی قزل آلا سفید خزر است.

سپس اعضای قدیمی تر Eids (هدایای کوچک) را به اعضای خانواده های جوان تر تقسیم می کنند: به طور کلی، بسته به منابع مالی موجود (یک جنبۀ خیرخواهی نیز در محل کار برای بهره وری از کارکنان یا زیردستان).

دوره NowRuz همچنین توسط سفارشی تبادل دیدار بین بستگان و دوستان مشخص می شود؛ در این موارد، افراد مسن ترجیح داده می شوند و اغلب با اتخاذ استدلال های قبلی، این فرصت برای ایجاد صلح به وجود می آید.

بر طبق یکی از سنت های باستان، در گذشته اعتقاد بر این بود که بازگشت ارواح مرده ها در روز یازدهم فروردین اتفاق افتاده است، که به همین دلیل "روز مرده" نامیده می شود (دقیقا برای جشن گرفتن این نشست هنوز هم امروز ایرانی ها برای آماده سازی استفاده می کنند خانه ها در شب سال نو با اتخاذ بسیار دقیق از اتاق ها، فرش ها، حیاط ها، به طوری که ارزش بازگشت استقبال از اعضای خانواده ناپدید شد). شاید به همین دلیل و یا شاید به دلیل ارزشهای خرافیکی نسبت به سیزده سالگی، در یک تاریخ نسبتا دور در این تاریخ، معمول بود که چند ظرفی را بشکنیم، در عین حال ما همچنان به نظم سیزده بطری، یعنی سازماندهی خانواده ها، توجه می کنیم. در سبز، نیروهای شر را تخریب می کند.